دیکشنری
داستان آبیدیک
یک چنین
english
1
general
::
such
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
یک اصطلاحی
یک بار در سال
یک بار زا
یک به یک
یک بیک
یک پارچه
یک پارچه سازی
یک پارچه کردن
یک پاسیار
یک پنجاهم
یک تنه
یک تکه
یک جانبه
یک جرعه
یک چشمی
یک چنین
یک چهارم
یک چهارم بالایی سمت چپ
یک چهارم بالایی سمت راست
یک چهارم پایینی سمت چپ
یک چهارم پایینی سمت راست
یک چهارم پوند
یک چهلم
یک چیزی
یک خرده
یک دانگ
یک دانگ و نیم
یک درمیانی
یک دست
یک دستگاه
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید